کد مطلب:327971 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:853

فصل سوم - انفال از نظر اهل سنّت - انفال از نظر اهل سنّت
مفهوم «انفال» در اصطلاح فقهی اهل سنّت با آنچه در فقه شیعه از این لفظ بر می آید، متفاوت است، كه ذیلا به بیان آن می پردازیم:



در كتاب «المغنی» چنین آمده است: «نفل» زیاده ای است كه بر سهم جنگجو (و سرباز) افزوده می شود. «نفل» در جنگ بر سه گونه است:



الف ـ آن است كه امام بعد از خمس ربع غنیمت را به جنگجویان و كسانی كه به عنوان پیشتاز با دشمن نبرد كرده اند، بدهد و این خمس دیگری به حساب می آید، و بقیه را بر لشكر و پیشتازان كه به جمع آوری اموال دشمن پرداخته اند، تقسیم نماید. و هنگامی كه از جنگ برگردند، چنانچه امام گروهی را برای غارت برانگیزد (كه به اردوگاه دشمن حمله كنند)، در این صورت برای ایشان، بعد از آن كه خمس غنیمت را جدا كنند، ثلث قرار داده می شود. سپس بقیه بر لشكر و آن كه به غارت پرداخته، تقسیم می شود»(1). حبیب بن مسلمه و اوزاعی و عدّه ای به همین قول قائل شده اند.



اعطای «نفل» به شرط بستگی دارد. اگر امام برای كسی «نفل» شرط نكند، نفلی برای او نیست. شافعی قائل شده است كه «نفل» اندازه معیّنی ندارد، زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یك بار، ربع و بار دیگر خمس و در موردی نصف سدس را «نفل» قرار داد. و این دلیل بر آن است كه اعطای «نفل» به اجتهاد امام بستگی دارد(2).احمد و اوزاعی و مكحول و جمهور فقهای اهل سنّت گفته اند: «امام نمی تواند بیش تر از ثلث را «نفل» قرار دهد، اما در جهت قلّت حدّی برای آن نیست»(1).



هر گاه جنگاوران از جنگ بر گردند و بر دشمن حمله كنند، ممكن است پس از اخراج خمس، ثلث غنیمت به ایشان داده شود. چون در این صورت كه آنان مشتاق دیدار خاندان خود هستند، رنج (و ناراحتی)شان از آغاز جنگ بیش تر است.



ب ـ امام می تواند بعضی از جنگجویان را بر بعض دیگر به جهت مشقتی كه تحمّل نموده اند یا به جهت مقاومت و اعمال نیروی بیش تر، ترجیح دهد.



و نیز ممكن است كسانی را كه غنیمت به دست آورده اند، بر كسانی كه غنیمت به دست نیاورده اند، برتری دهد و آنها را سهم زیادتر بدهد(2).



ج ـ آن است كه امیر مثلا بگوید: هر كس از این دژ بالا برود یا این بارو را خراب كند یا این نقب را بكند یا چنین كاری را انجام دهد (برای او چنین و چنان است).



و این كار نزد بیش تر اهل علم جایز است، امّا مالك آن را ناپسند دانسته و گفته است: «این كار سبب می شود كه جنگ برای دنیا صورت گیرد»(3) (و برای رضای خدا نباشد).



بر قول مالك ایراد گرفته آن را مردود دانسته و گفته اند: در صورت وجود مصلحت هیچ اشكالی ندارد كه این گونه امور انجام شود; چنان كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) انجام می داده است و روایات عدیده ای نیز بر آن دلالت دارد(4).



فخر رازی در تفسیر خود آورده است كه احتمال می رود مراد از «انفال» چیزی غیر از غنایم باشد و در این صورت وجوهی محتمل است(5):



1ـ اموالی از مشركان از قبیل چهارپا، عبد و كالایی كه برای مسلمانان بدون جنگ برجای مانده باشد; كه این اموال در اختیار پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار داده می شود و به هر گونه كه مصلحت بداند، هزینه می كند.



2ـ خمسی كه خداوند برای صاحبان خمس قرار داده است.

3ـ قسمتی از غنایم جنگی كه امام برای تشویق جنگاورانی كه كوشش فراوان می كنند و از خودگذشتگی نشان می دهند، علاوه بر سهمیّه مقرّر تعیین می نماید; مانند این كه به گروهی از لشكر مثلا بگوید: نصف غنیمتی كه به دست آورید، برای خودتان باشد.



از ابن عمر نقل شده است(1) كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) هنگام تقسیم غنیمت، برای ترغیب به جنگ، سهم بعضی را كه در جنگ دلاوری و شجاعت ابراز می داشتند، زیادتر از بعضی قرار می داد.



در كتاب «الام» انفال به سه قسم تقسیم شده است(2):



الف ـ «سَلَب» است كه قبل از خمس از اصل غنیمت اخذ می شود، و مقصود از آن اموالی است از قبیل: اسلحه و كلاه و انگشتر و اسب و اشیایی كه از متعلّقات و مختصات مقتول به حساب می آید. اموال به قاتل این شخص كه او را در میدان جنگ به قتل رسانیده است، تعلّق دارد.



ب ـ وجه دیگر «نفل» آن است كه امام برخی از جنگجویان را زیادتر از دیگران بدهد، و آن از خمس از نصیب پیامبر(صلی الله علیه وآله) داده می شود; یعنی نباید مقدار نفل از خمس خمس تجاوز كند(3).



ج ـ وجه سوم «نفل» آن است كه امام گروهی را برای جهاد گسیل دارد و قبل از جنگ با آنان شرط كند كه قسمتی از غنیمت برای ایشان باشد.



مالك فتوا داده است كه مقدار زیاده و «نفل» از قسمت خمسی پرداخت می شود كه سهم امام در آن نیست و جزو بیت المال به حساب می آید.



احمد و ابو عبید و پیروان ایشان گفته اند كه امام می تواند نفل را از جمله غنیمت بدهد و بعضی از آنان قائل شده اند كه اگر امام مصلحت بداند، می تواند تمام غنیمت را به عنوان تشویق به عدّه مخصوصی ببخشد(4).



همچنین امام می تواند مقداری از غنیمت را به عنوان «نفل» برای بردگان و نسوان معیّن كند(5).



ابو عبید ـ قاسم بن سلام ـ از ابن عبّاس نقل كرده كه منظور از «الأنفال» «سَلَب» است و «نفل» خمس دارد. اسب (مقتول) هم، از «نفل» به حساب می آید.



وی نیز از قول عطار روایت نموده كه «انفال» چیزهایی است كه از مشركان برای مسلمانان برجای می ماند; همچون كالا یا چهارپا.



همچنین ابو عبید می گوید: مقصود از «انفال» هر چیزی است از اموال كفّار حربی كه مسلمانان به آن دست یابند. در آغاز «انفال» به پیامبر(صلی الله علیه وآله) اختصاص داشت; چنان كه آیه «یسئلونك عن الأنفال ...» بر آن دلالت دارد. رسول خدا در روز بدر غنایم را همان گونه كه خداوند او را آگاه كرده بود، بدون این كه خمس آنها را بردارد، تقسیم كرد. سپس آیه خمس نازل شد و آن آیه را نسخ نمود.



وی می گوید: انفال در اصل غنایمی است كه در یك جا گرد آورده می شود كه خمس آن بر وفق آنچه در كتاب نازل و سنّت بر آن جاری شده، به مستحقان خمس اختصاص دارد.



در كلام عرب معنی «انفال» هر احسانی است كه بدون الزام باشد و شخص به عنوان تفضّل آن را عملی سازد.



به همین گونه است نفلی كه خداوند از اموال دشمنان برای مؤمنان حلال كرده، پس از آن كه برای امم پیشین حرام بوده است. و این تفضّلی است از جانب خداوند برای این امّت.



او گفته است: «سخن در این باره فراوان است. غنایم (جنگی) كه به این امّت تفویض شده، امتیازی است برای ایشان كه برای دیگران این امتیاز لحاظ نشده است. این معنی اصلی «نفل» است. به همین جهت است كه آنچه را امام برای جنگجویان در نظر می گیرد، «نفل» نامیده می شود. و آن بدین گونه است كه امام برخی از سربازان را علاوه بر سهمی كه دارند، به تناسب رنج و زحمتی كه متحمّل شده اند، به سهمی بیش تر اختصاص دهد».



چنان كه یادآور شدیم «سَلَب» را نیز از انفال به حساب آورده اند و مالك و ابو حنیفه و ثوری در این باره گفته اند: قاتل مستحق «سَلَب» نیست و آن از جمله غنایم به حساب می آید، مگر این كه امام آن را شرط كند. امّا احمد و اوزاعی و شافعی و اسحاق و ابو ثور و ... گفته اند كه «سَلَب» به قاتل اختصاص دارد; خواه شرطی در بین باشد، خواه نباشد(1). تفصیلات دیگری درباره مصادیق انفال و درباره «سلب» از برخی فقهای اهل سنّت نقل شده كه ذكر آنها در این جا موجب تطویل كلام است(2).



از شرح فوق چنین برمی آید كه اهل سنّت «انفال» را در ارتباط با غنایم جنگی و مسائل متفرّع بر آن لحاظ می كنند; امّا چنان كه گذشت، در اصطلاح فقه شیعه «انفال» معنی وسیعی دارد كه غنایم جنگی یكی از مصادیق آن محسوب می شود.

1 . النفل: زيادة تزاد علي سهم الغازي ... و النفل في الغزو ينقسم علي ثلاثة أقسام:



الف ـ أن يُعطِيَ الإمامُ الغازينَ الرُبعَ بَعدَ الخُمسِ وَ ذلِكَ خُمسُ آخَرُ. ثم قَسَّمَ سائرَه في الجَيشِ وَ السَّريَّةِ مَعَهُ. فاذا قَفَلَ (أي رَجَعَ من الحَرب) بَعَثَ سرّيةً تُغيرُ وَ يَجعَلُ لَهُمُ الثُلثَ بَعدَ الخُمسِ ثمَّ قَسَّمَ سائرَهُ فِي الجَيشِ و السَريةِ مَعَه ... ابن قدامه، المغني، ج8، ص378.



2 . الأمّ، ج4، ص144;و تفسير قرطبي، اول سوره انفال.

1 . اين مضمون در بداية المجتهد، ج1، ص383 و تفسير قرطبي اول سوره انفال آمده است.



2 . بداية المجتهد، ج1، ص383، الفصل الثالث في أحكام النفل; المغني، ج8، ص381.



3 و 4 . تفسير قرطبي، اول سوره أنفال.



5 . فخر رازي، تفسير الكبير، اول سوره أنفال; الجواهر، ج5، ص58، اول سوره أنفال; تفسيرالمنار، ج10، ص3 و 6; الدر المنثور، ج2، ص161.

1 . بداية المجتهد، ج1، ص396.



2 . الأمّ، ج4، ص142 ـ 144.



3 و 4 . بداية المجتهد، باب أنفال، ج1، ص396.



5 . الجواهر، اول سوره أنفال، ج5، ص58; تفسير قرطبي، آيه خمس، ج8، ص17.

1 . تفسير قرطبي، ذيل آيه خمس; الاموال، كتاب الخمس و احكامه و سننه، ص 314.



2 . در اين باره به بداية المجتهد، ج1، ص379 و تفسير قرطبي، ذيل آيه خمس سوره أنفال رجوع شود.